عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

28 ماهگی عسلم + یه عالمه عکس جامونده از شهریور92

1392/7/2 3:36
2,233 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

هرچه خواهی آرزو کن،فصل  فصل قصه هاست . .

 

 

عزیزکم

این سومین پاییزیه که وجود نازنینت کنارمونه...

سومین تابستون عمرت که با وجودت برامون گرمتر و دلچسب تر از قبل بود گذشت...

و حالا باز با اومدن ماه جدید از سال،یک ماه دیگه از عمرت گذشت و بزرگتر شدی...

عروسکم

2 سال و 4 ماهگیت مبارکсердце

 

 

 دوستان برای دیدن عکسهای نازدختر لطفا بیاید ادامه مطلب

 

 

 

 این پست پر از عکس های جامونده از آخرین ماه تابستون 92 هستش.

باورم نمیشه یه فصل دیگه از سال هم گذشت و وارد سومین و دلگیرترین فصل سال شدیم.

کلا از پاییز خوشم نمیاد(با عرض معذرت از تمام دوستانی که متولد پاییزند و دوستش دارن

ظاهران تعدادشون هم کم نیست )چون هم غروب های غم انگیز و دلگیر داره هم هوا زود تاریک میشه

بگذریم...

بریم سراغ عکسای جامونده از یه دخمل شیطون

 

 

وقتی آدامسشو بین یه عالمه توپ گم میکنه

 

 

 

 

 

 وقتی دخملی به پوشیدن لباسهای عجیب و غریب تو خونه اصرار داره

 

 

 

 

وقتی عسلم با مامان قهر میکنه

 

 

 

وقتی عزیزکم ول کنِ آبنبات چوبی نمیشه

 

 

 

وقتی منو نازدختر باز هم به فروشگاه دوست داشتنیِ بازی و اندیشه رفتیمYah

 

 

 

 

 

وقتی اینجا عسلِ مامان میگه "مامان کیتاب بردارم؟"

و مامان دوست دارد بغلش کند و فشارش دهد و یه عالمه ماچش کند

 

 

 

 

 

منم که حرف گوش کن

فکر کنم سری بعد این کاغذ رو از دست منو ستایش کنده باشن و خیال خودشونو راحت

کنن739819_teehee2.gif

 

 

 

عکسهای اوایل شهریور که رفته بودیم اصفهان عروسی دایی من 94919_shopping.gif

 

 

 

وقتی نازدخترم به گذاشتن دمپایی هایش کنار دیوار اصراااار دارد

 

 

 

 

وقتی در عالم کودکانه اش خرسی مریض شده و نفسم ناراحت این است که باید آمپول بزند

 

وقتی شیرینم تو عروسی از خودش با شیرینی حسابی پذیرایی میکند

 

 

 

 

وقتی لحظه ای از شیطنت غافل نمیشود

 

 

وقتی  بااااز هم پای کیف و موبایل خاله افسانه در میان است...

 

 

 

 

وقتی نازگلم از خودش عکس میگیرد و مامان بعدا میبیند و کلی میخندد و قربون صدقه

دردونه اش میرود

 

 

 

وقتی عسلم تو آخرین شب تابستون با مامان و بابا برای خرید و بازی به فروشگاه میرودYah


 

 

 

وقتی دخملی به دلیل شباهت زیاااااد شامپوی ایرانی با شامپوی خودش اصراااار دارد که این شامپوی منه

نمیدونم چرا تولیدات داخل انقدر اصرار دارن به تقلید و شبیه سازی و کپی برداری از محصولات معروف خارجی...خلاقیت هم خوب چیزیه بخدا

 

 

 

عزززززیزم نمیدونم چرا اینبار انقدر از این بازیه ترسیده بود

 

 

 

 

انگار از کله این میمونه ترسیده بود و هی میگفت این چیهههههه؟

 

 

 

وقتی عسلم منتظر بستنیه و طاقت نمیاره و خودش یه نون برمیداره و....

 

 


 

 

 ممنون از وقت و حوصله ای که گذاشتید

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (40)

مامان ایسان
2 مهر 92 7:55
فدایه اون قهر کردنت بشم من
این فروشگاه کجاست ادرسشو میدی لطفا با ایسان بریم ما هم یه حالی بهشون بدیم



خدا نکنه خاله جون.
واااای بنده خدا ها از کرده شون پشیمون میشن
محبوبه مامان الینا
2 مهر 92 7:56
سلام به دوست خوشگلم
ای نامرد چرا پاییز رو دوست نداری؟خب اشکال نداره عوضش پاییزی ها رو دوست داری
وااااااااااااااااااااااااااااااای چقدر عکس جا مونده داشتی و رو نکرده بودی سمانه جون
ینی اون برگه تو فروشگاه رو عواقبش رو عشق است
ای جونم موبایل حرف زدنش چه نازه
خب آدامس بچه رو از بین توپا پیدا میکردی میدادی بهشکاری نداشت که!
تیپ دخملی تو فروشگاه اندیشه خیلی نازه


سلاااام به دوست گلم
خب دلگیره دیگهنهههه کی گفته پاییزی ها رو دوست دارم؟اصلاااا[دورغگو]
آره همشون جمع شده بودن و مونده بودن رو دستم
عواقبشو حتما گردن گرفتن که این برگه رو زدن دیگه
بار اول که این برگه رو خوندم تو دلم گفتم خبر ندارید با خواهشی که کردید چه بلایی رو به جون خریدید
جااااانآدامسو پیدا میکردم میدادم بهش؟ای خبیث
مرررسی محبوبه جونم
محبوبه مامان الینا
2 مهر 92 7:59
ای جانم از شما یاد گرفته دمپایی چیدن رو؟!
نخیرم خانوم اون برندهای خارجی اومدن از محصولات با کیفیت ما کپی برداری کردن
ینی اون عکس که با نون بستنی منتظره دلم غش رفت واسش
خیلی دوسش دارم خوشگل خانوم تپلی روبعلاوه مامانش


آره محبوبه جون.وقتی دمپایی هام خیس باشن اینطوری میزارم کنار دیوار که خشک بشن،ستایش هم یاد گرفته
راست میگیاااا اصلا حواسم نبود تولیدات مارو اونوریا کپی میکنن
مرررسی عزیزم ما هم شما رو خیییلی دوست داریم
محبوبه مامان الینا
2 مهر 92 13:32
آره تصور کن الینا و ستایش با هم تو اونجا!
عطایش را به لقایش خواهند بخشید


وااای این دوتا وروجک اونجا رو اساسی بهم میریزن
احتمالا یه کاغذ مینویسن "از آوردن اطفال خودداری کنید"
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
2 مهر 92 15:38
سلام عزیزم، ممنون که دعوتم کردی بیام و مرسی از دعوتت به ادامه مطلب
چطور دلت اومد و این عکس ها رو نذاشته بودی، اینا خودشون میتونستن حدود 5 تا پست بشن که.
وااای خدا مردمممممم از خنده از بابت کیف خاله... این چه علاقه ای ِ بخدا! همه جا هست.
به بهههههه... اون فروشگاهه رو بگوووو... چقدر هم راحت گذاشته مامانا رو .... کیف کردیناااا...
اِی جاااااااان... چه لباس های خوشگل و نازی تنش میکنی مامانیییییی... لباس تو جشن عروسی رو برم منننننننن
به بههههههه... باز هم از آدامس جویدن! خیلی بامزه ست خداییششش آدم هوس آدامس میکنه
اون لباس قرمزه با گل های بهاریش که تن ِ گل دخملی هستش و باهات کرده، کوثر جون ِ ما هم داره. خیییییییلی خوشم میاد
کیتاب گفتنتو عشششششششششششششششق است!!!
وای خداااااا... ای جااااااانم... چرخ دستی فروشگاه رو چه بامزه دست گرفته
حالا انقدر رو شامپو حرص نخور دختـــــــــــــــــــــــــــــــر!!!!
ایششششششش...کله ی میمونه چقدر چندشه!
مرسی از مطلب پر از عکستتتتتتتتتتتتتتتتت


سلاااام دوست جون.خواهش میکنم،دیگه یاد گرفتم.شاگرد خوبیم نه؟
رو هم جمع شده بودن و رو دستم مونده بودنمجبور شدم با هم بذارمشون5 تا پست؟؟
میگم که"همیشه پای کیف خاله افسانه در میان است"
خدایی کلی کیف میکنم هر بار میریم این فروشگاهه.باید لذتشو با یه نی نی کوچولو بری و بچشی تا بفهمی چی میگم
بابت تعریفت از لباسای ستایش ممنون دوستممنم اون لباس قرمزه با اون گلای ریزشو خیلی دوست دارم.
ای جاااان کوثر جون با این لباسه حتما خیییلی ناز میشه
خدااایی این قضیه کپی برداری از محصولات خارجی خیییلی حرص منو در میاره
مررررسی که همه مطلبو با دقت خوندی و عکسای زیاد این پست رو هم دیدی دوست گلم
لیلا مامان پرنیا
2 مهر 92 20:11
28ماهگیت مبارک شیرین خاله
کلی با دیدن عکس هات شاد شدم ولذت بردم مخصوصا گم کردن آدامس تو اون همه توپ
وای سمانه جون پاییز به ای خوبی چرا دلگیره گلم
امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشید


مرسی خاله لیلا ی مهربون
خوشحالم با دیدن عکسا شاد شدی لیلاجونامیدوارم همیشه شاد باشی دوست خوبم.
نههههه من پاییزو دوست ندارم
مرسی گلم
مامان روژینا
2 مهر 92 22:40
از آخر شروع می کنم میرم اول
آخر پست نوشتی (ممنون از وقت و حوصله ای که گذاشتید )اولندش ما باید از وقت و حوصله شما تشکر نماییم چون ما کلی کیف کردیم و قربون صدقه این وروجک رفتیم دومندش عکس تکراری هم بود دقت کن سومندش اگر هزار بارم عکس تکراری بزاری بازم من یکی سیر نمی شم پس حالا به خاطر این پست خیلی خوشگل و پر عکس واجب شد بماچمت لپتو بیار جلو سمانه خانم خب بسته برو کنار ستایش بیاد ....


شما از هرجا که دوست داری شروع کن عزیزم
اولا که شما لطف داری بهارجونم.چون پست طولانی بود و پر عکس گفتم نکنه دوستان خسته بشن
دوما عکس تکراریرفتم دوباره دیدم عکسارو،ولی تکراری ندیدم بهارجونمنظورت کدوم عکساست؟
سوما بازم مرررسی از اینهمه محبتت دوست خوبم
روژینای نازمو ببووووس.
پگاه مامان آرتین
3 مهر 92 10:21
به به چه عکسایی وچه مامانی که تمام لحظاتو شکارکرده.ببوسش مامانی این عسلو

به ما هم سربزنید کم پیدایی خانومی


مرسی پگاه جون.
زهرا مامان ارتا
3 مهر 92 16:02
28 ماهگیت مبارک عزیزم عکسای اتلیه هم مثل خود ستایش جون که یه دونه است تکه وعالیه پاییزت پرمهر عزیزمبه ما هم سر بزنید خاله


ممنون زهراجون از محبتت.
عزیزم شما که مطلب جدید نگذاشتید!!
محیا مامان دینا
3 مهر 92 16:39
سلام اینو بخونید: البته من ننوشتما یکی برام فرستاده ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید.... [Web] - [E-Mail]
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
3 مهر 92 16:41


کامنت من نیومدههههههه؟


چرا عزیزم اومده،از بس کامنتت تپله که کلی وقت میبره جواب بدم خووو
خاله الهام
3 مهر 92 18:03
ستايش قشنگم 28 ماهگيت مبارك عزيزم
ان شالله زير سايه ماماني وبابايي روزهاي قشنگ ديگه اي رو سپري كني
خاله جونم حالا اين آدامسي كه گم شده اميدوارم به لباس كسي نچسبه
عزيزم با اين كلاه چه نمكي شدي اين فسقلي ها توي كيف خاله ها وعمه ها دقيقا دنبال چي ميگردن
اي جانم براي دلت كه طاقت نياورده بستنيش حاضر بشه


مرشی الهام جونهم بابت تبریک هم بابت دعای خوبی که کردی.
آره خدا کنه
نمیدونم والا
مرسی از محبتت دوست خوبم
الهام مامان یسنا
3 مهر 92 19:51
قربونت برم دخملی خوشگل. چقدر بامزه شیرینی میخوردی تو عروسی عزیزم. ناز دختر شیرین زبون کیتاب خریدی حالا؟

سمانه جون منم از کوتاه شدن روزها و غروب های دلگیر و سرد شدن هوا بدم میاد تابستون خیلی خوب بود راحت میتونستیم با این فسقلی ها بیایم بیرون.
ببوس ستایش خوشگلم رو


خدانکنه خاله جون.
پس درباره پاییز هم عقیده ایمآره تابستون و بهار خیلی بهتره
ممنون،شما هم یسناجونو ببوس.
مامان اینده یه فسقلی
3 مهر 92 20:10
کامنت تپل؟!!!!



تقصیر خودته دیگه، هی عکسا رو قایم کرده بودی و رو نکرده بودی، حالا بکششششش!

نه عزیزم، تقصیر خودته، اینقدر خودتو دخملی روودوست دارم که دلم نمیاد تک تک نظرمو نگم و بی احساس رد شم...


تپل بود دیگه
بابا عکسا جامونده بود قایم نکرده بودم که
وااااای عززززیزممرسی دوست خوبم لطف داری به ما
مامان بنیتا
4 مهر 92 2:43
عسلم 28 ماهگی مبارک
وای خدا عکساشو ببین چه باحاله..مخصوصا اونکه منتظر بستنیه خیلی خنده داره قربونت برم که انقدر بستنی دوست داری
سمانه جون منم باهات موافقم اصلا از پاییز خوشم نمی یاد از بادهاش که متنفرم ولی خب اگه پاییز و زمستونی هم نباشه آدم قدر بهار و سرسبزی رو نمی دونه


مرسی عزیزم
خدا نکنه،آره دخملی عاشق بستنه.
چه خوب گفتی گلناز جون،تا سردی و برگ ریزون نباشه آدم قدر بهار و زیبای هاشو نمیدونه.خیلی قشنگ گفتی دوستم
زهرا مامان ارتا
5 مهر 92 8:08
چرا عزیزم مطلب جدید گذاشتم تو خصوصی ها یه نظر کن


ای بابا عزیزم این مطلبت که جدید نیست مال چند روز پیشه،منم خوندمو نظر هم گذاشتم،شما یه نگاه به آرشیو نظرات بنداز.
محبوبه مامان الینا
5 مهر 92 13:01
سلااااااااااااااااااااااااااام
عرض عشق و اخلاص


سلااااام
قربون تو دوست خوبم برم
مامان ثمین
5 مهر 92 16:13
سلام مامانی خوبین
وای چه همه عکس جامونده داشتین کلک
الهی قربونش بم که دلش واسه خرسی سوخته قربونت برم که بستنی دوست داری واصلا خیال اینکه معطل بشی نداری نازنینم
چه جای باحالی رفتی چقدر خوش گذروندی نازگلم
تو فروشگاهم که کلی خرید کردی
میبوسمت


سلام ممنون.
اره رو هم جمع شده بودن
خدا نکنه عزیزم.دخملی ما عااااشق بستنیه.
مرررسی خاله جون
مامان ثمین
6 مهر 92 0:57
سلام عزیزم خوبین خوش اومدین جای نطرات زیباتون توی وبمون خالی بود عزیزم
مرسی عزیزم چشماتون زیبا میبینه
آره این عروسیها از ثمین یه پا رقاص ساخته که نگو
عشق میکنم وقتی مشغول بازی با عروسکاش هست وبهشون توجه میکنه
ستایش نازنین ببوسید
راستی پس نظر قبلی من مربوط به این پست کو


سلام گلم.شرمنده با این فسقلی شیطون زیاد وقت نمیکنم بیام نت و نظر بذارم
قربون دخمل رقاص برم
چشم،شما هم ثمین جونو ببوسید
الان تاییدش کردم
♥ نیم وجبی ♥
6 مهر 92 15:45
وای چه عکسهای بامزه ای فدات شم که انقدر شیرینی
اگه برای تک تک عکسهات نظر بدم که باید تو 10 تا کامنت بنویسم از بس که شیرین و ناازه کارات اما میگم که واقعا از همشون لذت بردم سمانه جون از طرف من حسابی بچلونش خیلی دوستش دارم


خدا نکنه نیکو جون.
لطف داری عزیزم،مرسی که همه رو دیدی.
چشم حتما
مامان اینده یه فسقلی
6 مهر 92 16:55
okeyyyyyy




بعععععله قضیه از این قرار بود خانوم
مامان ایسان
7 مهر 92 7:25
خصوصی دارید


مرسی عزیزم.
محبوبه مامان الینا
7 مهر 92 20:00
سلااااااااااااااااااااام
ما پست جدید میخوایم


سلام
شرمنده حس و حال پست جدید موجود نیست
مرسی که پیشمون میای محبوبه جون اونم این ساعت و از خونه
مامان نیایش
7 مهر 92 20:02
عزیزم
چه گل دخملی
خدا حفظش کنه


ممنون از لطفتون
مرجان مامان آران
8 مهر 92 13:16
28 ماهگیت مبارک دختر خوشگلللللللل
وای چه عکساییی چه تیپییییییی گوگولیییی خوشمزههه
خیلی بامزه بستنی میخوره نوش جونتت
همیشه به عروسیو شادی عزیزمم
منم پاییزو دوست ندارم
حالا بارانم پاییزیه


مرسی مرجان جونم از محبتت
چه جالب پس هم عقیده ایم
عزززیزم پس چیزی نمونده به اومدن باران جون
آناهیتا مامانیه آرمیتا
8 مهر 92 23:59
وای چه دیررسیدم دوستم ازبس این نت ادا در میاده برامون هم اینکه درگیرسرماخوردگی و بهونه گیری آرمیتابودم
۲۸ماهگی عسل خاله مبااارک باشه ایشالا ۱۲۸ساله شی عزیزم عکسهاهم که ازکدوم بگم هممممش رودوست داشتم قربونت که خانوم دکترشدی داری آمپول میزنی خرسی روهمیشه شادباشی وتندرست ستایش جونی درکنارهم



آخی انشالا زودتر خوب بشه آرمیتا جون.
مرسی دوستم.
ممنون بابت دعای خوبت آناجون.منم این دعا رو برای شما دارم
محبوبه مامان الینا
9 مهر 92 7:26
سلام دوست جونی خودم
صبح دل انگیزت بخیر عزیزم
سمانه جون نگرانم کردی چیزی شده؟چرا حس و حال نداری؟مشکلی پیش اومده؟!


سلاااام
مرسی عزیزم.
نه محبوبه جونم چیز مهمی نیست،یکم بی حوصله م.
شرمنده نگرانت کردم دوست جونم
مامان بنيتا
9 مهر 92 11:07
عزيزم چه عكساي نازي
چه ناز شيريني ميخوره تو عروسي نوش جونت خاله جون


مرسی خاله جون
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
9 مهر 92 12:26
دلتنگتم شدیداً


قربونت برم دوست خوبم
محبوبه مامان الینا
9 مهر 92 13:42
خدارو شکر که موضوع مهمی نیست
همون قضیه تنبلی مزمن و کدو تنبلیه؟!
راستی برو وب بهار ببین چه خبره آپ میکنه در حد تیم ملیجاتون عوض شده ها


آره دوستم تقریبا همون قضیه هاست
انقد بهش گیر دادیم که یهو متحول شدترکونده
آره جامون عوض شده خوبه نمیاد بهم گیر بده
persian mom
9 مهر 92 14:36
خیلی کاراش با نمک بود



ممنون که وقت گذاشتید
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
9 مهر 92 20:09

از اس ام اس خوشگلت ممنوووووووووووووووووووووووون




خواهش میکنم،قابلتو نداشت عزیزم
مامان روژینا
9 مهر 92 23:49
عجبکه من تنبلم و آپ نمی کنم و هزار تا بهونه جور می کنم و ....
ولی شما زرنگین آره؟
می بینم آپ نمی کنی
دیگه تکرار نشه دفعه دیگه اومدم باید اپیده باشی فهمیدی؟


وااای اومدی بهار
اتفاقا میدونستم میای سراغمو دعوام میکنی
بابا تو میرفتی غیبت کبری و ناپدید میشدی،ولی من نهایت یه هفته تنبلیم طول میکشه
باشه بابا عصبانی نشو آپ میکنم دوست جون
مامان روژینا
9 مهر 92 23:52
راستی یادم رفته بود بگم که منم از این دو فصل متنفرم آخه پاییز و زمستونم شد فصل اه والاااا


چه عجب یکی پیدا شد حرف دل منو بزنه،راست میگی بخدا.
قابل توجه شیفتگان پاییز و زمستون
مامان روژینا
10 مهر 92 0:37
سلام خوبی دوستم ؟ ستایش خوبه ؟الان تو وب محبوبه بودم داشتم کامنت تو رو می خوندم دیدم نوشتی کسلم
چرا عزیزم نبینم بی حوصله باشی خواهر
اه به خاطر این پاییزه دیگه بدم میاد
حیف که الان نصفه شبه ولی فردا برات چند تا اس ام اس می فرستم روحیت عوض شه



سلااام بهار جونم.مرسی ما خوبیم.
نه قربونت برم چیزی نیست...بخاطر همین پاییز دلگیر و مسخره ست...
خب فهمیدی که بیدارم اس ام اسا رو میفرستادی دلم واشه دیگه
مامان روژینا
10 مهر 92 0:50
بنده در حال حاضر بیدارم و متوجه شدم شما هم بیدارید لذا چشم به وبلاگتون دوختم ببینم امشب اپ می شه یا نه منتظرما


چون دیدم بیداری و منتظری اومدم که آپ کنم
چه حسابی بردم ازت
مامان محمدرهام جون
12 مهر 92 23:29
سلام عزیزای دل خوبید؟؟

اشکال نداره این مسائل پیش میاد از اول

28ماهگیت مبارک عرووووووووووووووسکم،بستنی نووووووووووووووش جونت،عزیزمممممممم

سمانه جونم یه سوال شامپوی ستایش جانسونه؟؟میشه خواهش کنم دیگه نخرید!!!!!!!!ست سیسمونی محمدرهام جانسون بود وهنوزم یه شامپوی بزرگشو دارم ولی دوراز جون بچه هامون شنیدم که شامپو سرجانسون سرطان زاست توی نتم سرچ کنی هست.

قربون خوش تیپ وخوشگل خاله برم من

منظورم مکان عکسهای اول هست سمانه جون نه شهر بازی شهر خورشید،اونو نمیدونم کجاس؟؟؟همونجاست؟؟آخه من ندیدمش!!!!


سلام دوست جون،ممنون.
مررررسی خاله جون.
آره عزیزم جانسونه...ای واااای من[اضظراب]
رفتم سرچ کردم سمانه جون،درست میگیدیگه نمیخرم.
خدا نکنه.آهان من فکر کردم عکسای آخری رو میگی.اونجا سالن بازی پاساژ کساء ست عزیزم.
مامان محمدرهام جون
13 مهر 92 1:31
سمانه جون نگران نباش،منم یکسال استفاده کردم .
به دکترش گفتم گفت:شامپو فیروز

یعنی دقیقا همونایی که دخمل گلت داره انتخاب میکنهبه کیفیت جانسون نیستن ولی بدم نیستن.این عکس وانتخاب دخملی رو به فال نیک بگیر عزیزم


ای واااای...
شامپو فیروز استفاده کردم براش خوب نبود و راضی نبودم سمانه جون.حالا باید برم داروخانه و اینبار با دقت بیشتر یه شامپوانتخاب میکنم
مرسی از راهنماییت دوست خوبم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
21 مهر 92 2:26
ای کاش مطلب رو با غیر از فایر فوکس می خوندی

اما کامنت رو با فایرفوکس میذاشتی تا اذیت نشی

ببخشید دیگه... حسابی اذیتت کردم... ممنون از بابت همه چی.. خصوصا وقتی که واسم گذاشتی


نمیشد که دوست جون
نه عزیزم خواهش میکنم.اذیت نشدم.
قربونت برم.برام عزیزی که برات وقت گذاشتم