روز دختر مباااارک + عکسای این چند روز نازدختر

خدا ناز خود را در دخـــــ  ــــتر تجلی کرد

ای نــــــــــــاز ترین ناز خدا روزت مبارک

ستایشم...دخترکِ عزیزم روزت مبارک

دوستان بیاین ادامه مطلب عکسای نازدختر اونجاست

به توصیه دوست جونمون که خیلی دوستش داریم،میخوام چندتا پست رو ادامه دار بذارم ببینم خوشم میاد یا نه.آخه اصلااااا از ادامه دار شدم مطالب خوشم نمیاد و دوست ندارم دنبال بقیه مطلب بیام.

اون اوایل این کارو میکردم ولی خییلی وقته دیگه دوست ندارم ادامه مطلب داشته باشم.حالا امتحانش میکنم ببینم خوشم میاد یا نه؟

از وقتی از دومین سفر اصفهان برگشتیم نتونستم پست جدید بذارم به چند دلیل:

اول اینکه وقتی از سفر برمیکردی انقد کار هست که انجام بدی که دیگه وقتی واسه آپیدن نمیمونه(مدیونید فکر کنیم تنبل  شدمااااا)

دوم اینکه این چند روز زیاد خونه نبودیم و شبا هم از خستگی زود خوابم میبرد و بازم وقتی واسه آپیدن واسم نمیموند.

سومیش که مهمترینش بود تعطیل بودن و تو خونه بودن همسری بود که واقعا با بودنش تو خونه نمیشد زیاد تو نت باشم.یعنییییییی نمیشد موبایل هم دست بگیرم مبادا همسری جووون فکر کنن من نتو بیشتر دوست دارم

الان هم چون فردا باید سر کار باشن من فرصت کردم بیام نت

خدااااایی قبول دارین جناب همسر مث  یه عالمه توجه و وقت ازت میخواد؟

این شد که نتونستم پست جدید بذارم.

حالا عکسای این چند روز عسلمو میزارم.

قررررربووون دخمل نازم برم که این بار خیییلی خانوم تر شده بود و تا بهش میگفتم بیا

پایین نوبت نی نی های دیگه ست میگفت " چشب(چشم) " و زود پیاده میشد

تازه وقتی یه نی نی دیگه سوار تاب بود میرفت بهش خیلی ناز میگفت

" میشه من سوار شم؟ "

اینجا اون آقا که ظاهرا بابابزرگ نی نی بود داشت با هیجان نی نی رو تشویق میکرد که سُر بخوره،عروسک ناز منم داشت همونطوری با هیجان به نی نی حرفای آقاهه رو میزد

وروجک کیف خاله افسانه رو میگه کیف منه

نفس کوچولوم نمیدونه کدومو تست کنه

به پسر کوچولوئه میگفت " تو هم میخوای؟ "

ماشالا نازدخترم انقدر شیطون و پر انرژیه که گاهی وقتا که اینطوری آروم و بی سرو صدا 

میشینه من واقعا اینطوری میشماینجا دم بانک نشسته تا من کارمو انجام بدم.

تازگیا کشف کردیم که دخملمون برعکس مامان باباش از فست فود خوشش نمیاد و لب به پیتزا یا به قول خودش " پیستا " نمیزنه.برام واقعا عجیب بود.چون همه بچه ها معمولا پیتزا دوست دارن ولی ستایش اون شب فقط سیب زمینی خورد و راستش منم غذام اصلااا بهم نچسبید

پ.ن:شاید این پست بعدا کامل تر بشهالان من واقعا از بی خوابی اینطوریم

فعلا