شادی کودکانه نازدختر
ستایش در سرزمین عجایب پاساژ تیراژه 5شنبه با خاله افسانه به هوای خرید کردن رفتیم پاساژ تیراژه.البته من میدونستم با وجود شیطونکی مثل ستایش مثل همیشه دست خالی برمیگردم خونه و نمیتونم خرید کنم،مادرجون هم خیلی اصرار کرد که دخملی رو نبر و بذارش خونه هم خودتون اذیت میشید هم ستایش،ولـــــــــی ته دلم فقط و فقط به خاطر سرزمین عجایب و شاد شدن عزیزکم با خودم بردمش.حتی با اینکه یقین داشتم نمیتونم با وجودش چیزی بخرم.خوشحالم به ندای قلبم گوش دادم و دخملکمو با خودم بردم،چون مطمئن بودم با دیدن طبقه چهارم پاساژ و اسباب بازی ها و شنیدن جیغ های شاد بچه ها از بازی تو سرزمین عجایب،کلی ناراحت میشدم از اینکه چرا ستایش رو با خودم نیاوردم... با وج...