بهاری ترین روز عمرم
میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست
و در میان این روزهای شتابزده عــــــاشقانه تر زیست
میلاد تو معراج دستهای من است وقتی که عــــــاشقانه تولدت را شکر می گویم
1...2...3
فقط 3 روز دیگر مانده تا بهاری ترین روز عمرم...
3 روز دیگر مانده تا سومین سالروز زمینی شدنِ فرشته کوچکم
بهاری ترین و با طراوت ترین روز عمرم...
روزی که تا ابد خاطرۀ دلنشینش گوشه ذهنم میماند
چشمانم را میبندم و به بهار سه سالِ پیش فکر میکنم...
چشمانم را که باز میکنم تمام خاطرات فروردین و اردیبهشتش جلوی چشمانم رژه میروند
انگار...
خاطرات اولین روز خردادماهش...
روزی که فرشته کوچکم به دنیا آمد و شد تمامِ دنیای من
درست در اولین روز از آخرین ماهِ بهار
قشنگترین و لطیف ترین اتفاقِ زندگیم
ناب ترین تجربۀ عمرم
با ارزش ترین هدیۀ پروردگارم
قدم به دنیایم گذاشت و شد همۀ هستی ام
نازنینم
وجود تو هر روزِ زندگیم را سرسبز و خرم کرده مثل روزهای زیبا و بهشتیِ اردیبهشت
خنده هایت تمام وجودم را پرطراوت کرده مثل بارانِ بهاری
نفسم
سومین سالروز زمینی شدنت در بهاری ترین روز عمرم مبارک
ميلاد تو طلوع نور
در قلبي مه گرفته بود ،نفسي گرم در فضاي سرد و غريب
گلي شکفته در بهار
تولد يک شعر دلنشين شعري در واژه هاي نگاهت و در قافيه هاي کلامت