عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

فرهنگ لغت این روزهای ستایش جونم :

1391/6/19 16:58
427 بازدید
اشتراک گذاری

فرهنگ لغت این روزهای ستایش جونم :

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

دَدَ.........هر نوع بیرون رفتن

بَه.........به به،هر نوع خوراکی  

ماما........مامان

بابا........بابا

اَییییی.........علی(دایی علی)

پَتی..........پتو

آتیش...........کفش و دمپایی(دخملم دیگه خیلی کم به کفش میگه آتیش و دیگه وقتی میگه کَ یعنی کفشای عزیزشو میخواد!)

کَ...........کفش

عَمممم..........عمو(هر مردی میتونه عموی ستایش باشه  و عَممم خطاب بشه مخصوصا مرداییکه تو تلویزیون میبینه)

با..........آب!!

نیییی.........نی نی(از نوزاد گرفته تا بچه های 13-14 ساله!)

اَنگووو........انگور(بعضی وقتا مخففش میکنه و فقط دو حرف اولشو میگه....)

تیییی.........توپ

اَمممممو.......حمام

شی.......شیر

پِشه..........پشه

اوووخ.........اوخ(به زخم روی دستش اشاره میکنه)

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ستایش جونم یاد گرفته به زبون خودش شعر بخونه و هرکی بهش بگه شعر بخون شروع میکنه یه سری کلمه های نامفهوم پشت سر هم با اهنگ میگه(مثل: آجوگاجو.....)

 


فدات بشم نفسم تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان تارا
19 شهریور 91 20:58
عزیزم توپولی خاله تو چقد نانازی بوووووووووووووس


مرسی خاله جون که به ما سر زدین
مامان تارا
19 شهریور 91 20:59
ستایشی عسل خانوم... تارای من تو مسایقه نی نی باحجاب شرکت کرده / رای گیری شروع شده تشریف میارین بهش رای بدین؟؟؟؟؟؟؟؟ از لطفتون ممنونم
اینم آدرسشه: وبلاگ کودک من
http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php


چشم حتما میایم دیدنتون
آناهیتا مامانیه آرمیتا
20 شهریور 91 3:38
جیگرحرف زدن و شعرخوندنتو عزیزم دلم تنگ شده بود.
سمانه جون ببخشیددیرمیام به خدا وقتی میام مینویسم کلی طول میکشه بعدشم صدای آرمیتادرمیادتابرم ودوباره بیام اینجوری بی معرفت میشم دیگه



منم دلم برا نظر دادنت تنگ شده بود عزیزم.میدونم چی میگی،من که فقط وقتی ستایش لالا باشه میام آپ میکنم و به وبلاگ بقیه سر میزنم،چون اصلا نمیذاره خانومی.عزیزم من نمیذارم به حساب بی معرفتی:-*
یاسی خاله هیلدا
21 شهریور 91 12:00
سلام عزیزم مرسی اومدین وبلاگ هیلدا .چه دخمله نانازی دارین ماشالا مثله هیلدای ما شبیه پسراس بازم به ما سر بزنین خوشحال میشیم


آره دخملم اگه لباس پسرا رو ببوشه شاید کسی متوجه نشه که دخملی در لباس پسراست!
مرسی که بهمون سر زدین یاسی جون
مامان نوژاجونی
21 شهریور 91 23:29
سلام مامان ستایش جون.پس شما خواننده ی خاموش مابودی .مرسی که بما سرزدی .لینکتون میکنم.دخملیوببوس


آره عزیزم.میومدم یه سری میزدمو میرفتم.امیدوارم ازین به بعد دوستای خوبی برای هم باشیم.منم لینکتون کردم.
پرنیان
22 شهریور 91 20:07
تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش