عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

شادی ستایش در دنیای کودکانه

1391/10/25 2:19
682 بازدید
اشتراک گذاری

 

جمعه 22 دی با همسری قرار گذاشتیم ستایش جونو ببریم سرزمین عجایب.

تا حالا نرفته بودیم اما وصفشو خیلی شنیده بودیم و چی بهتر از فضای بازی کودکانه

تو این هوای سرد.

نمیدونم مسیر رو چطوری رفتیم که تیراژه رو ندیدیم و بجاش از پاساژ بوستان سر درآوردیمزبان

شنیده بودم اونجا هم فضای بازی داره،پس به همونجا رضایت دادیم(البته من بیشتر واسه مغازه هاش و لذت خرید که تو وجود همه خانومها هست تو دلم خوشحال تر بودمچشمک)

اما انگار من یادم رفته بود که این عروسک شیطون بلا وقتی میریم بیرون چه ها که نمیکنه...

بهتره هیچی نگم از شیطونی هاش و جیغای بنفش و رفتن تو مغازه ها و ....که میشه

تکرار مکررات.

آخرشم با هیچی خرید برگشتیم خونهافسوس

در عوض کلی به عروسک شیطون خوش گذشت.تو محوطه بازی اونجا حسابی

بازی کرد و تازه ساعت 9:30 که اونجا تعطیل میشد با گریه و با زور آوردیمش بیرون.

بچه های بالای 3سال رو بدون همراه نگه میداشتند تا بزرگتراشون به خریدشون برسن،

ولی زیر 3 سال باید یه همراه پیششون میموند.اولش همسری به من گفت تو برو خرید کن

من می مونم پیشش،ولی یکم که دور شدم دلم طاقت نیاورد و برگشتم پیش نازدختر

تا در خوشی هاش و لذت بردنش تو اون فضای شاد کودکانه سهیم باشم...

این شد که دست خالی برگشتیم خونهلبخند

این 4تا پسر با همه شیطنتشون کلی هوای ستایش رو داشتن

وااای که ستایش نیم ساعت این تو بود و هیج جوری راضی نمیشد بیاد بیرون،آخرش از یکی از مربی ها خواستم بره اون تو بیاردش بیرونمنتظر

وقتی این عکس رو دیدم کلی خنده م گرفت...به چی با تعجب نگاه میکنی عزیزکمخنده

نازدخترم با اون پسرکوچولو دوست شده بود و دوتایی داشتن همه توپا رو میریختن اون پشتنیشخند

ستایش اون توئه...داشتم عکس میگرفتم که یهو نمیدونم چرا شلوغ شدابرو

اینم سرگرمی این روزای ستایشم.هدیه بی بهانه ی خاله فرزانه.یه کتاب داستان کوچولو

با 4تا پازل که دخترکم یخاطر عکساش،عاشق چیدن پازل هم شده...

پ.ن:دوستان شاید بگید پست هام تکراری شدن و همش از شهربازی میذارم...بهم حق بدید چون تو این سرما که نمیشه زیاد بیرون رفت،تو خونه هم که اتفاق خاصی نمییفته.پس خواهشا نگید تکراریهخجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مونا مامان امیرسام
25 دی 91 2:13
هوراااااااا این بار .........
مثل بچه کوچولوها شدم نه؟باورت نمیشه هنوز عکسها باز نشدن
من هم زیاد بوستان میرم.اکثر خریدهام اونجاست اما امیرسام شیطون بلا تو قسمت بازیهاش نمیمونه فقط ماشین کرایه ایشو دوست داره


قربون محبتت برم عزیزم.نصفه شبی کلی انرژی مثبتی موناجون
آره یادمه درباره پاپوشا گفته بودی...من که خیلی خوشم اومد از اونجا،فکر کنم پاتوقم بشه
مونا مامان امیرسام
25 دی 91 2:28
نه گلم چرا تکراری ؟؟؟؟؟؟؟//////
غرض دیدن ستایش جونه که......
چه دختری ماشاالله افرین که خودت میری دنبال بازی امیرسام اصولا فقط با اسباب بازیهای گرم مثل من و باباش و ..بازی میکنه


لطف داری دوست جوووونم.
خیلی باحال نوشتی.قربونش برم بس که زرنگه میدونه اسباب بازی های گرم باحال تره
مونا مامان امیرسام
25 دی 91 2:29
عزززیزم میون جمعیت معلوم نیستی.
جانم که اینقدر خوشحالی.همیشه بخندی


یهو موقع عکس شلوغ پلوغ میشد و همه تو عکس بودن بجز ستایش
مونا مامان امیرسام
25 دی 91 2:30
سمانه جون عکس بالای صفحه هم خیلی نازه.عکسهای اتلیه رو گرفتید؟؟؟؟
ما بیصبرانه منتظر دیدنشونیم


مرسی موناجون چشمات ناز میبینه.
آره عزیزم گرفتیم.حتما میذارم.


محبوبه مامان الینا
25 دی 91 8:24
ستایش ناز دختر چه حالی کرده با دوستاش...
اتفاقا خیلی قشنگه که این عکسارو میزاری عزیزم ...من که خیلی شاد میشم وقتی میبینمشون


مرسی دوست جون مهربون.
مامان روژینا
25 دی 91 13:12
اول بگم که ای کلک عکسای اتلیه رو گرفتی و رو نمی کنی آره؟؟؟؟؟؟
دوم اینکه قربون این دخمل خوشگله برم که اینقدر بازی و دوست داره کلی با دیدن این عکسا کیف کردم اتفاقا سمانه جون هر چقدرم از این عکسا بزاری کمه و من یکی از دیدنش سیر نمی شم
سوم اینکه اتفاقا شوشوی من اون روز می خواست بره بوستان لباس بخره هر چی اصرار کرد برم گفتم حوصله ندارم این بود که خودش رفت الان که دیدم اونجا بودی اینقدددددددددددددددر حالم گرفته شد که نگو اگه می اومدم حتما ستایشم و می دیدم
ببوسسسسسسسسسسسسسسسش حسابی

آره...
مرسی دوست جووون،چقد به منو ستایش جون لطف داری.
واااای چه حیف!اگه اومده بودی از ستایش و روژینا همدیگه رو پیدا میکردیم.
برای روژیناجون و مامان خوبش
آناهیتا مامانیه آرمیتا
25 دی 91 15:58
عاشق عکس پست ثابتت شدم ستایش جونم
ماشالا خیلی نازافتاده
خیلی خوبه اینجورجاهاواقعاانرژیشون تخلیه میشه.
همیشه خنده روی لبت باشه عزیزم
سمانه جون مهم ثبت این روزهاشون وجاهایی که میرن وعکسهاشونه نه محیط عکس ،،هزاربارم که همین جا عکس بندازه برای من که تازگی داره ولذت میبرم
منتظرعکسهای آتلیه اش هستم

ممنون آناجون،چشمات قشنگ میبینه.راست میگی عزیزم،مهم شادی کوچولوهامونه،هرچند تکراری.
مرسی.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
25 دی 91 15:59
راستی دست خاله اش هم دردنکنه چقدرکتاب بامزه وخوبیه .
مباااالکه ستایش گلی


آره خیلی جالبه،قابل آرمیتاجونو نداره.
مرسی آناجون
♥ الهه مامان روشا جون♥
25 دی 91 23:11
سلام سمانه جون.مرسی که جویای حالمون شده بودی.
بله عزیزم مسافرت بودیم.
خیلی عکسا خوشگل شده عزیز دلمم که با تموم شیطنت و خوشمزگیش جلوه عکسها رو دو برابر بهتر کرده.
هیچم پست تکراری نیست دنیای همه شون مثل همه فقط بازی و این تکرار مکرراته.


سلام الهه جون،دلمون تنگ شده بود براتون.
مرسی از محبتی که بهمون داری.
مامان بنیتا
26 دی 91 2:08
ای جونم به این خانوم کوچولو که همش تو شهربازی ها در حال بازیه ..خیلی خوبه که حتی زمستونم نمی تونه مانع از خوشی دخملی ناز بشه ..دست مامان و بابا درد نکنه .سمانه جون جای منم خالی میکردی که عاشق بوستان و تیراژه ام مخصوصا بوستان که خیلی خوبه


زندگی ما شده برنامه ریختن واسه خوشی دخملی...چه جالب،پس تهرانم خوب میشناسی،منم از بوستان خوشم اومد.
بنیتاجونو ببوس.
محبوبه مامان الینا
26 دی 91 11:19
عکس پست ثابت خیلی ناااااااااازه


مرسی دوست جووون
پانی(مامانه بهداد)
27 دی 91 14:33
سلام به روی ماه دخمل خوشگل و مامانه مهربونش که همش به فکر عروسک نازنازیشه.
عزیزکم چقدر ماشالله با پالتو قرمزش جیگر شده .
دله مامانای پسر دار رو آب میکنید دیگه با این دامنها و گل سرای خوشگل.
سمانه جان بهترین کار رو میکنی تو این هوای سرد و آلوده میرین جاهای سرپوشیده ، هم به عروسکمون خوش میگذره و هم خودت انرژی ذخیره میکنی برای ساعتهای چهاردیواری.
ایشالله همیشه به گردش و شادی
کتاب خیلی خوب و جالبی هدیه گرفته عروسکم اگه لطف کنی و انتشارات و نام نگارنده اش رو هم بزاری ممنون میشم.
ببوووووس خیلی زیاد فرشته نازمو

سلام عزیزم،خوشحالم باز هم بهمون سر زدی و با نظرای زیباتون حسابی خوشحالم میکنی.
چشم دوست عزیز،حتما براتون تو وب بهداد جون میذارم.
مرسی از مهربونیت،شما هم گلپسر رو ببوس.

مامان محدثه
27 دی 91 18:12
ای جانم عزیزم ببین چه کیفی داره میکنه


مامان ساجده
29 دی 91 1:04
سمانه جان چرا تکراری
مهم اینه که ما این ناز دخترو ببینیم
اتفاقا امشبم ما میخواستیم بریم پونک تا اونجا متین تخلیه انرژی کنه ولی متاسفانه انقدر دیر رفتیم تا مجبور شدیم بریم هایپر اونجا بد نبود بیشتر بازیاش برای سنین بالاتر بود
با این هوای سرد و آلوده بهترین جا برای تفریح بچه ها همین سالنهای بازیه
ستایش جون ناز نازی رو ببوسش


مرسی ساجده جون،راست میگی چاره ای نداریم جز همین جاها.
ما تاحالا سالن بازی هایپراستارو نرفتیم،شاید این دفعه بریم اونجا.راستی اینجور جاها انگار نزدیک شما بیشتره تا شرق...
متیم جونو