عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

مهمون کوچولــــــــــــــو

1391/10/8 16:53
484 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب خونه دایی سعید و ناهید جون(تازه عروس و دامادمون)دعوت بودیم.

کلی خوش گذشت.

فرشته کوچولوی منم تا تونست به خودش خوش گذروند و مثل همیشه وقت رو

برای شیطونی کردن و مامان سمانه رو دنبال خودش کشوندن دور خونه از دست نداد.

تمام مدت دنبال وروجک جون این ور و اون ور خونه شون بودم.از آشپزخونه گرفته تا

دستشویی و اتاق خواب و تراس و ...

چه میشه کرد!دخملم دلش نمیخواد یجا بند بشه و دوست داره از همه چیز سر دربیاره.

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

خونه دایی سعید

عاشقتم فرشته کوچولوی شیطــــــــــون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

باران قلنبه
8 دی 91 17:48
عزیزم پاتو کردی تو کفش بزرگترها
تل های خوشگلت هم مبارکه


مرسی
مامان نوژاجونی
8 دی 91 21:53
ای جانم چه تیپی زده این گل خانم.کارشونه دیگه سمانه جون باید همه جا رو بهم بریزندو شیطون بازی کنند کاریش نمیشه کرد.من که هرجا میرم بخاطر نوزا خیلی بهم خوش نمیگذره چون باید همش مراقبش باشم


مرسی مامانی.آره دیگه باید باهاشون کنار بیایم.
نوژاجونی رو ببوس.
هیراد و عمه لیلاش
8 دی 91 21:54

*سلام ، امیدوارم روزگار بشما خوش باشه *
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید

چشم حتما.



پرهام
8 دی 91 22:55



مونا مامان امیرسام
9 دی 91 0:54
سلاااااااااااااااااااااام دوستم.خوبی.ممنون به ما سرمیزنی.
اره منم بی حوصله که نه خسته بودم شدددددددددددید.
داشتم امیرسام و از شیر میگرفتم.اوضاعی داشتیم.
بعد هم جسارتی و مهمونی گرفتم که دیگه میدوتونید حدس بزنید.
الان بعد از چند روز خوشحالم.


سلام موناجون.دلم براتون تنگ شده بود.
آخی،اای جااان.پس حسابی درگیر بودین...خداروشکر که بهتری و خوشحالم که دوست جووونم خوشحاله
مونا مامان امیرسام
9 دی 91 0:57
به به چه خونه گشنگی.به پای هم پیر بشن.
قربونت برم با اون تیپت.اولش کلی جوراب شلواریو .... اخرش..
چه انگشتهای پاشم نگاه میکنه گوگولی


ممنون دوست جووون.آره دیگه کم کم به زیرپوش میرسونه
مونا مامان امیرسام
9 دی 91 0:59
قرربونت برم که صندل میپوشی تو خونه راه میری.تلهای جدیدت هم مثل خودت نانازن.
یه عالمه بووووووس رای دوست مهربونم و دختر کوچولوش


مررررسی موناجون.قابل شمارو نداره عزیزم
مونا مامان امیرسام
9 دی 91 1:33
مرسی دوستم.واقعا پروسه ایه برا خودش.هم خودت درگیری هم نی نی.من که وسطش کم اوردم .راستش میخوام پستش رو بذارم حوصله ام نمیاد


ااای جاااان،پس هم خودت اذیت شدی هم امیرسام جون
خداروشکر تموم شد و راحت شدین.
درکت میکنم موناجون(حوصله نداشتنو)
دُخـملـیـــــــــ ـ✿
9 دی 91 1:54
قررررررربون این پاهای کوشولت بشم.......
آخه فک نمیکنی یه کم کفشتو مامانی بزرگتر برات گرفته
هر روز بانمک تر میشی با این لباسای خوشگلت


خدا نکنه خاله جون.
براش بزرگتر گرفتیم حالا حالا داشته باشه
مررررررسی خاله جونم
مونا مامان امیرسام
9 دی 91 2:01
اصلا شیر مادر نمیخوره فسقلی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیرسام هم به قول باباش دو گانه سوزه اما خیلی اذیت کرد


نه متاسفانهتا 8ماهگی بیشتر نخورد.
چه جالب!تا الان هم که خورده خیلی خوبه.
مونا مامان امیرسام
9 دی 91 2:19
بله خیلی خوبه بچه کمتر وابسته میشه اما برای من اینطوری نبود که راحت بخوابه.سپیده صبح که میزنه مدام نق نق میکنه.
خیلی باهاش کلنجار رفتم که هر دوش رو بگیره.اولش داشت ما خودم رو پس میزد اما بالاخره موفق شدم.
دکتر امیرسام که میگفت یک سال بسه زیاد ناراحت نباش


هر نی نی و مامانی یجور بساط دارن دیگه...
خداکنه همیشه سالم باشن نی نی هامون.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
9 دی 91 3:51
عزییییزم من جاموندم که دیردیدم این شیطونیاتو
قلبونت جیگرم بااون دامن کوتاهت آخه آتیشای بزرگ چراپات کردی
قرتی خانوم چه تلایی زده یکیش هم که بادوستش سته
سمانه جون مبارکه خونه داداشی خیلی باسلیقه و خوبه همیشه خوشبخت باشن


وروجک عاشق انواع و اقسام آتیشه
مرسی عزیزم
محبوبه مامان الینا
9 دی 91 7:48
ماشاله ستایش جونی رشدش از سنش بیشتره
وروجک شیطون بلا به همه جا هم سر زده خانوم گل


لیلا مامان پرنیا
9 دی 91 19:32
تیپت رو بخورم من همیشه شاد باشید



ممنون،شماهم همینطور.
♥ الهه مامان روشا جون♥
10 دی 91 13:53
ای جان عروسکمونو ببین چه جوری پا بلندی کرده که چیزای رو میزو ببینه.با اون دامن کوتا خوشملش و تل بامزه اش.
قبون اون الو کردنت که همتون عشق الو یا با تلفت یا با ایفونید.


این یکی از شیطونی های خانوم خانوماست.
آری جالبه!همشون عاشق تلفن و آیفونند
مامان خورشید
11 دی 91 0:51
ماشالله به این دخمل ملوسسس بوووس


ممنون،لطف دارین
مامان روژینا
11 دی 91 15:07
وای سمانه جون مردم از خنده جایی نمونده که ستایش جونم نره قربونت برم من خالهههههههههههه که اینقدر شیطونی عسلم
شب یلداتونم مبارک باشه البته با شرمندگی برای دیر شدن


آره بهارجون.شیطون بلا به همه جا سرک میکشه منم دنبالش.
مرسی عزیزم
مامان ساجده
11 دی 91 19:58
گل دختر همه جا رو سرکشی کرده تا یه نظارتی به کارهای زندایی جونش کرده باشه


آره کل خونشونو بازرسی کرد
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
15 دی 91 1:06
جونم ستایش داره جهاز زندایی رو وارسی میکنه


آره دقیقا