ما اومدییییییییییییم!
سلام به دوستای گلم
بعد از چند روز غیبت بالاخره اومدیم
قبلا گفته بودم که عروسی برادرمه و سرگرم کارای تموم نشدنی و البته شیرین عروسی هستم...
دلیل این غیبت چند روزه ما هم عروسی و نداشتن وقت برای سرخاروندن من بود
خداروشکر همه چیز عالی بود و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت.جای همگی خالی
البته بماند که ستایش خانوم اون شب زیاد همکاری نکرد و با هیچ کس بغیر از منو خاله هاش دوست نبود حتی پیش باباییشم نرفت
خداییش انجام کارای قبل از عروسی و خود عروسی و بعدش با وجود یه بچه کوچیک اونم از نوع شیطونش خیلی خیلی سخته و گاهی وقتا پیش اومد که من رسما کم میاوردم...
دوست دارم از همینجا از مامان مهربون و خواهرای گلم بابت نگهداری از ستایش وقتایی که خونه نبودم یه تشکر ویژه کنم و بگم خیلی دوستون دارم
(خودم میدونم که نگهداری از دخمل شیطون بلام کار خیلی سختیه)
این چند روز خیلی کار داشتیم و اصلا وقت نمیکردم بیام و به شما دوستان عزیزم و کوچولوهای دوست داشتنی تون سر بزنم،ولی قول میدم جبران کنم چون حسابی دلم براتون تنگ شده...
از همینجا از همه دوستای خوبم که در نبود ما بهمون سر زدند و کامنت گذاشته بودن تشکر میکنم و خداروشکر میکنم که دوستای مجازی به این مهربونی دارم
از خدای مهربون میخوام که برادر عزیزم و همسر نازنینش خوشبخت بشن و سالهای سال در کنار هم با عشق زندگی کنن
اینم ستایش خانوم خسته از شیطونی(روز جهاز برون)
پست های بعد با عکس های بهتر میام