عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

دخترک بی حال من زودتر خوب شو عزیزم...

1391/8/2 15:41
1,387 بازدید
اشتراک گذاری

این سومین پستیه که دارم درباره سرماخوردگی عزیزکم میذارمناراحتنگران

امروز دختر نازم اصلا حال و حوصله نداشت.این سرماخوردگی و ویروس لعنتی هر روز یجوری

عروسکمو اذیت میکننگریه

امروز از خواب که بیدار شد خیلی کسل بود و همش گریه کرد و بهونه گرفت و بغلم بودniniweblog.com

الانم بعداز کلی بی تابی خوابیده.هیچ وقت این موقع ها نمیخوابید ولی از بس گریه کرد و

بی حال بود بچم خوابش برد


 
قبل از اینکه ستایش بخوابه بعد از مدتها کریرشو براش آوردم تا باهاش بازی کنه.یکم باهاش

بازی کرد و تاتا (تاب تاب تاب بازی)خوند 

منم اومدم خوابوندمش توی کریر و تکونش دادم،خیلی خوشش اومد.بعد از کلی گریه بالاخره

خندشو دیدم امروز(الهی مامان فدای تو)

دیگه دیدم کم کم داره خوابش میگیره،شیرشو درست کردم، همونجا خورد و خوابید.

چقد یاد وقتی نی نی بود و توی همین کریر خوابش میبرد افتادم

دخترکم زود خوب شو مامان طاقت دیدن چهره مظلومو بیحالتو نداره 

کریر

کریر

داشتم با پام تکونش میدادمو تاب تاب میخوندمقلب

کریر

الهی فداش بشم که انقد چشماش بی حالهگریه

کریر

بهش گفتم مامانو ببین،اونم یهو شروع کرد بای بای کنهماچ

کریر

کریر

 

 

 

کریر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان ساجده
2 آبان 91 16:36
ای جانم هنوز بهتر نشده چرا دوباره یه متخصص اطفال نمیبریدش
دکتر متین خیلی خوبه مطبش پونکه اگر فکر میکنی لازمه ببریدش دکتر
آدرسش رو بدم


ممنون عزیزم.حتما،اگه لازم شد ازت میگیرم ساجده جان.
یاسی خاله هیلدا
2 آبان 91 18:54
بمیرممممممممممممممممم برای اون قیافه مریضت عزیزه دلم . ایشالا زودی خوبی شی دوباره مامانی عکسه شیطونیاتو بذاره نفس کوجولو


خدا نکنه یاسی جون.انشالا.ممنون از دعای خوبت عزیزم.
مونا مامان امیرسام
2 آبان 91 19:32
عزززززیزم امیدوارم هرچه زودتر خوب شی .
اووخی چشماشو ببین چقدر مریضه .عزیزم


مرسی دوست خوبم.
خدا کنه زود زود خوب بشه.
مونا مامان امیرسام
2 آبان 91 19:32
ااااااااااای جان که تو کریر خوابت برده.بوووووووووووووووس


بووووس برای امیرسام و مامانی.
مامان بنیتا
3 آبان 91 1:23
نازدختر بیشتر استراحت کن تا زودی خوب شی عزیزم..


چشم خاله جون.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 آبان 91 3:36
قربونت برم که یاددوران نوزادی کردی ببین چطوری پاهاش زده بیرون ازکریر
جیگرچشمای بی حالتوعزیزم ایشالا زودترخوب بشی نازنازیه من
سمانه جون خوش به حالت شیشه میخوره وسیرخوابش میبره آرمیتا که میخوادبخوابه می می روول نمیکنه و منم خشک میشم کنارش
ازیه جهات خوبه وازیه جهات خستگی داره . .


خدا نکنه عزیزم.آره دیگه خانومی قد کشیده.
عزیزم درست میگی،خوبی بزرگ شیرخشک همین سیر کردن اساسی کوچولوهاست.عزیزم قربون خشک شدنات کنار عروسک جون:-)
آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 آبان 91 3:38
راستی قالب وبلاگت خیلی خوشگله مثل خودته فرشته کوچولو


مرسی خاله جون،ولی انگار خیلی به دل مامانم ننشسته!
آناهیتا مامانیه آرمیتا
4 آبان 91 3:02
سمانه جون ستایش جون بهتره ؟ خیلی دلم میخواد زودترخوب بشه
راستی قالب قشنگیه چرابه دلت ننشسته عزیزم ؟


یکم بهتره،اما طفلی هنوز بیحاله و زود خسته میشه.مرسی عزیزم که به یادمونی.
با رنگش زیاد ارتباط برقرار نمیکنم،فیلد تبلیغی هم زیاد داره،شاید عوضش کردم


مامانه بهداد
4 آبان 91 11:31
الهی بگردم عزیزم ماشالله به این قد بلندت و پاهای خوشگله لاک زدت که از کریرت زده بیرون.
نبینم چشمای سیاه و خوشگلت بی حال باشه .
سمانه جوون حق داری تحمل مریضی بچه ها خیلی سخته ایشالله هرچه زودتر خوبه خوب بشه عروسکمون و پست بعدی با کلی عکسهای شاد ببینیمش.

ممنون مامان بهداد جون از لطفت.انشالا عزیزم پست بعدی شاد باشیم.
مامان روژینا
4 آبان 91 14:40
آخیییییییییییییییییییی عزیزم چرا مریض شدی خاله
قربونت برم که با این حال و روز با مامانی بای بای می کنی خیلی ناراحت شدم ایشاا... زود زود خوب بشی وروجک خاله


مرسی خاله جون مهربون.
عسل
5 آبان 91 0:17
الهی من بمیرم واسه این عروسک.جانمم.


خدانکنه.ممنون که بهمون سر زدین.
مامان روژینا
6 آبان 91 0:53



مرسی عزیزم:-)