پیشرفت های گل من
پیشرفت های گل من تو 16 ماهگی
توی این ماه لغات رو خیلی بهتر میگه.یعنی کلمه ای که میگه کامل میشه فهمید چیه.
کم کم منو داره به عنوان مترجم مرخص میکنه
توی این ماه کارتهای بَن بِن بُن مقدماتی رو با عسلم شروع کردم
روز اول اصلا همکاری نکرد و همش میخواست کارتها رو ازم بگیره و داغونشون کنه
فقط 3.4 دقیقه شد که اسم کارتها رو بهش بگم.
آب،گل،مو.هر سه تا کلمه رو قبلا بلد بود بگه اینجوری: آبببببه،گوووو،مووو.
منم ناامید شدم.گفتم شاید زوده هنوز براش.
فرداش حسابی منو شگفت زده کرد چون تا کارت آب رو روی میز دید خودش گفت
آببببه!!! منم با تعجب کارت بعدی که گل بود رو نشونش دادم،سریع گفت
گوووو و بعدشم موووو.
آفرین گلم که انقد باهوشی
(کلی جیگرطلا توسط منِ شگفت زده چلونده شد)
جدیدا با تلفن خیلی بامزه حرف میزنه.قبلا فقط در حد دکمه زدنو گوش دادن به
بوق آزاد بود و پرت کردن تلفن بیچاره روی زمین بود،ولی الان به زبون شیرین خودش
کلی با خاله هاش،مادرجونش و بابایی مکالمه خیلی جدی داره و تموم چیزایی
که بلده رو بهشون تلفنی نشون میده تازه یه چیز بامزه اینکه دقیقا مثل باباییش
موقع حرف زدن با تلفن دور خونه میچرخه و یجا بند نمیشه
موبایل منم که کامل در انحصار خودش درآورده و بلده همه جاش سرک بکشه
مخصوصا تو گالری
هر گوشی ای هم که ببینه اول انگشت کوچولوشو میکشه روش،اگه لمسی بود
سرک کشیدنشو به جاهای مختلف گوشی ادامه میده ولی اگه گوشی معمولی بود
باهاش حال نمیکنه و پرتش میکنه اونطرف
تازگی ها ماما رو خیلی ناز میگه.یه لحن پرسشی میگه ماما.انگار یه کاری داشته باشه
ولی فقط میخواد که من بهش بگم جانم عزیزم...بعدش یه لبخند ناز بهم میزنه و میره دنبال
شیطنتاش
خلاصه که دخمل ناناز حسابی با کاراش دلبری میکنه.