عشق مامان و بابا ستایشعشق مامان و بابا ستایش، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

✿ برای دخترکم ستایش ✿

گردش2

1391/7/11 16:46
507 بازدید
اشتراک گذاری

یه گردش اعصاب خرد کن!

امروز دیدم حوصله هر دو مون سر رفته گفتم دخملی رو ببرم پارک.هرچند چون

ساعت 2 بود و سرظهر و کوچه ها خلوت،یکم دو دل بودم.ولی واسه خونه هم

میخواستم خرید کنم،این شد که رفتیم.

ولی کاش نرفته بودیم پارک...

با دیدن یه صحنه هایی و یه سری آدم بیکار کلی اعصابم خرد شد.

پارک خلوت بود،یه دختر تنها(که ظاهر درستی نداشت)روی یه نیمکت نشسته بوده

و چندتا پسر موتورسوار که معلوم بود سرظهر دارن تو پارک چیکار میکنن،هی میومدن

مزاحم دختر میشدن و هی با موتور توی پارک ویراژ میدادن.

خیلی ناراحت شدم...احساس بدی داشتم،چون اصلا احساس امنیت نمیکردم.

دیدن اون صحنه ها و حرفایی که بینشون ردوبدل میشد خیلی آزارم میداد.

نمیدونم اینجور موقع ها مقصر کیه؟

اون دختر که سر و وضع درستی نداشت؟اون پسرها که از ظاهرشون خلاف میبارید؟

جامعه و فرهنگ مردم؟یا منِِ مادر که بچه مو برده بودم هواخوری؟؟؟!!!

اینجور اتفاق ها خیلی منو آزار میده.از همه بدتر احساس نا امنی از وجود اون

خلافکارها ست که انقد بهمون نزدیکن...

کاش یه روزی بیاد که وقتی از خونه داریم میریم بیرون احساس امنیت کنیم و

پشیمون نشیم از بیرون رفتنمون...

بگذریم...

عکس های ناز دختر تو ادامه مطلب

 

 

نازدختر دیگه موقع عکس انداختن به دوربین نگاه نمیکنه

گردش

گردش

اینجا هم داره یواش یواش خودشو سُر میده پایین شیطون بلازبان

گردش

گردش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

یاسی خاله هیلدا
11 مهر 91 20:19
خاله جون این یکی از مشکلات ماس انقدر مشکل داریم که امنیت توش گمه .اوه دلم خیلی پره بیخیال
دخملیه خوشتیپو ببین .نانازی شیر کاکائو میخوری وااااااای دلم خواست


آره عزیزم انگار چیزی نگیم بهتره...
فقط میگم متاسفم...
مامان بنیتا
12 مهر 91 3:11
منم دقیقا همین مشکلو دارم..هروقت تنها بیرون می رم یه اتفاقی جلو چشام می افته که پشیمونم می کنه از تنها جایی رفتن دخمل خوشگلتم خیلی خوردنیه ها !


مشکل ما نیست عزیزم،درد جامعه ست...
مرسی مامان بنیتاجون از لطفت.
شماهم شب زنده داری مثل خودم.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
12 مهر 91 18:18
عزیزم من اصلا به این مواردتوجه نمیکنم واهمیت نمیدم چون مسایل مهمتری هست که دردجامعه ماست شماهم نباید اعصابتوبرای این چیزابه هم بریزی .
چندروزپیش داشتم رانندگی میکردم که یه موتوریه دونفربودن ازشیشه ماشین دستبندمنو میخواست بگیره وبکشه که نزدیک بودبه جایی بزنم ازاون روزدیگه شیشه روپایین نمیدم اصلاامنیت نداریم وبایدخیلی مواظب بود.میخواستم توی پست بعدی بزارم اماوقت نشد.
بگذریم ..
این خوشگلمو بگوکه توی عالم قشنگش داره حال میکنه خوش تیپ خانوم نوش جاااان

وااای آناجون چقد وحشتناک!
واقعا که !عجب مملکت گلو بلبلی داریم!!
مرسی عزیزم،چشمات خوشتیپ میبینه!